برگردیم؟
وقتی بچه بودم آدمهای زیادی رو میدیدم که حسرت کودکیشون رو میخوردن و من هیچوقت نمیفهمیدم چرا. در کودکی توی حیاط بابابزرگم (که یه چیزی شبیه باغی در حیاط بود و ما بهاش میگفتیم «لته») بازی میکردیم. نوههای قد و نیم قد بودیم و حال و هوای بسیار خوبی داشت. بزرگتر که شدیم نه اون حیاط، حیاط سابق بود نه آدمها، آدمهای سابق. انگار لذتها از بین رفته بودند، اون اولین تصویر از حسرت من نسبت به گذشته بود، با این حال زیاد حسش قوی نبود. دومین حسرتم مربوط میشد به وقتی که سعی کردم در انتخاب چیزی، به نتیجه با کیفیتتری برسم اما اون نتیجه باکیفیتتر لزوما نتیجه بهتری نبود، انگار سرنوشت چیز دیگری بوده و من در برابرش مقاومت کرده باشم. تا اینجای زندگی این بخش هم، یک شک و کمی حسرت به جای گذاشته.
اما هیچ وقت دنبال برگشتن (کلی) به کودکی نبودهام؛ ولی دو دلیل عمده (شاید یک دلیل اصلی و یک دلیل منشعب شده از آن) برای اینطور درخواستی قائلم. اول اینکه بار مسئولیتی که در زندگی به دوش آدم گذاشته میشه، سنگین میشه، چرخ زندگی به سختی میچرخه و آدم زیر مشکلات میزاد. به دنبال آرامش میگرده و وقتی از یافتن پناه، عاجز میمونه به هسته مرکزی آرامش در زندگی، یعنی کودکی برمیگرده.
مورد دوم که می توان آن را شاخه ای از انگیزه فوق دانست، ارضا نشدن حس تنوع و تازگی برای روح و روان آدم است. با بالا رفتن سن چیزهای کمتری برای تجربه کردن پیدا می شود (بهتر است اینطور بگویم که برای تجربه چیزهای جدید باید بیشتر تلاش کرد و البته هزینه). مثلا تجربه اولین بار به شهر بازی رفتن، یا دیدن دریا، یا به جنگل رفتن. تجربه اولین لرزش دل (در نوجوان). از همه مهم تر اینکه در کودکی، به دلیل بی تجربه بودن، تخیل آدم پر وبال بیشتری دارد، (به دلیل نداشتن تجربه درباره) خیلی چیزها، کودک تصویر درستی نسبت به اتفاقات ندارد، حس تازگی وجود دارد و آدم همیشه انتظار غافلگیر شدن دارد و بیشتر لذت میبرد (و برعکس اون، لطمات هم در کودکی و نوجوانی جبران ناپذیر یا به سختی قابل جبرانه). با بالا رفتن سن، چیزهای کمتری اتفاق میافته که هم شیرین باشه و هم تجربه لذت بخشی داشته باشه. به نظر میرسه بعد از اولین تجربه رابطه جنسی و احتمالا رابطه عاطفی پایدار (نمیدونم تحقیقی در این زمینه انجام شده یا نه)، چیزهای کمتری رخ میده که بتونه تجربه لذت بخش و تاثیر گذاری در زندگی باشه.
چه راهکارهایی برای غلبه یا به تسکینِ حسرتِ برگشت به کودکی وجود داره؟ اگر این حس رو شاخه ای از تمایل برای برگشتن به عقب بدونیم، بعید میدونم کسی به این درد مبتلا نشه. بهترین راهکار برای تسکین دادن این مشکل، اول از همه پذیرشِ این واقعیته که اگر 100 بار هم برگردی عقب، اوضاع چندان فرقی نمی کنه و باید سعی کنی با یادگرفتن، به سختی ها غلبه کنی. دومیناش تهیه کردن لیستی از کارهایی است که تجربه های جدیدی در اختیار آدم میذاره. این کارها در عین حال که باید حس تازگی به آدم بده، باید ریسک کمی هم داشته باشه تا با محافظه کاری متداولِ یک جوان یا میانسال سازگار باشه.
- ۹۷/۰۴/۲۰
- ۱۳۷ نمایش